English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled up U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
autoloader U اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
repeating firearm U اسلحه خودکار
missiles U اسلحه پرتاب کردنی
missile U اسلحه پرتاب کردنی
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
automate U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
inspection arms U سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
bandit U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
brigand U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
heister [American E] U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction U تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
second detector U دومین
automatic check U کنترل خودکار بررسی خودکار
submachinegun U مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatics U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
second class U دومین درجه
second-best U دومین نفر
secondary treatment U تصفیه دومین
secondary treatment U پاکسازی دومین
secondary productivity U فراوردگی دومین
first intentions U دومین تصورات
second class U دومین مرتبه
second intentions U دومین تصورات
second best U دومین نفر
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
thirties U دومین امتیاز گیم
secondary consumers U مصرف کنندگان دومین
Go to the second crossroad. به دومین چهارراه بروید.
Go to the second crossroad. به دومین تقاطع بروید.
second U دومین بار ثانوی
seconded U دومین بار ثانوی
seconding U دومین بار ثانوی
seconds U دومین بار ثانوی
thirty U دومین امتیاز گیم
bezantler U دومین بچه شاخ
the second man to come U دومین کسی که امد
only at the second go U تازه در دومین تقلا
topmast U دومین دکل کشتی از عرشه
beta U دومین حرف الفبای یونانی
thirds U آنچه بعد از دومین می آید
third U آنچه بعد از دومین می آید
countermining distance U فاصله مجاز بین دومین
betas U دومین حرف الفبای یونانی
runner-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runners-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
i was the second to speak U دومین کسی که سخن گفت من بودم
supertonic U نت بعد از کلید نت دومین اهنگ میزان
runner up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
b U دومین حرف الفبای انگلیسی که ازحروف بی صداست
reconvert U برای دومین بار بدین یا ایینی گرویدن
aided tracking U سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
daisy chain U زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
unarmed U بی اسلحه
armless U بی اسلحه
weapon U اسلحه
bare handed U بی اسلحه
weapons U اسلحه
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
holster U جلد اسلحه
stoppages U گیر در اسلحه
stoppage U گیر در اسلحه
thumbs U شستی اسلحه
misfired U گیرکردن اسلحه
triggered U ماشه اسلحه
armoury U اسلحه قوزخانه
thumbing U شستی اسلحه
misfire U گیرکردن اسلحه
weapons U اسلحه حربه
safety lock U ضامن اسلحه
armouries U اسلحه خانه
maximum range U بردنهایی اسلحه
firearm U اسلحه گرم
armouries U اسلحه قوزخانه
misfires U گیرکردن اسلحه
piece U اسلحه گرم
light armed U سبک اسلحه
trigger U ماشه اسلحه
pieces U اسلحه گرم
armoury U اسلحه خانه
thumbed U شستی اسلحه
thumb U شستی اسلحه
weapon U اسلحه حربه
weaponry U اسلحه سازی
armorer U اسلحه ساز
arm of precision U اسلحه دقیق
antiaircraft U اسلحه ضد هوایی
triggers U ماشه اسلحه
Ten firearms . U ده قبضه اسلحه
ordnance U اسلحه ومهمات
arm U اسلحه گرم
fire arms U اسلحه ی گرم
heavy armed U سنگین اسلحه
firearms U اسلحه گرم
armory U اسلحه خانه
weaponary U مربوط به اسلحه
d. armour U اسلحه دفاع
holsters U جلد اسلحه
single shot U اسلحه تک تیر
side arms U اسلحه کمری
side arm U اسلحه کمری
shooting iron U اسلحه گرم
cold steel U اسلحه سرد
armourer U اسلحه ساز
Elaborate U اسلحه بزرگ
deuteronomic U وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
gunrunner U قاچاقچی اسلحه و مهمات
hold-ups U با اسلحه سرقت کردن
ordnance U مربوط به اسلحه و مهمات
to decommission weapons U اسلحه ها را غیردایر کردن
light infantry U پیاده سبک اسلحه
hold-up U با اسلحه سرقت کردن
hold up U با اسلحه سرقت کردن
lift fire U زیادکردن برد اسلحه
cleaning rod U سمبه نظافت اسلحه
disassemble U بازکردن اسلحه یا موتور
biathlon U اسکی صحرانوردی با اسلحه
to decommission weapons U اسلحه ها را از کار انداختن
ranging U تنظیم کردن اسلحه
To lay down ones arms . U اسلحه رابزمین گذاشتن
muzzled U دهانه لوله اسلحه
chamber U خزانه فشنگ در اسلحه
poppers U اسلحه صدا دار
popper U اسلحه صدا دار
magazine U مخزن خشاب اسلحه
magazines U مخزن خشاب اسلحه
to sight gun U نشان کردن اسلحه
muzzles U دهانه لوله اسلحه
muzzle U دهانه لوله اسلحه
stock U دسته ابزار و اسلحه
chambers U خزانه فشنگ در اسلحه
armorer U نگهبان اسلحه زراد
armory U کارخانهء اسلحه سازی
velite U سرباز سبک اسلحه
armor bearer U حامل اسلحه زرهدار
muzzling U دهانه لوله اسلحه
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
bore U قطر داخلی لوله اسلحه
To drow ( pull ) a gun on some one . U بروی کسی اسلحه کشیدن
gunfighter U کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
arm U اسلحه دستهء صندلی یا مبل
firing pin U سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
gun running U واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gun-running U واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
clang U صدای بهم خوردن اسلحه
to carry a weapon U اسلحه ای با خود حمل کردن
clangs U صدای بهم خوردن اسلحه
clanging U صدای بهم خوردن اسلحه
clanged U صدای بهم خوردن اسلحه
to call to arms U اعلام دست به اسلحه کردن
cant U اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
freed U کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing U کمی محدودیت نوع اسلحه
light horse U سوار نظام سبک اسلحه
frees U کمی محدودیت نوع اسلحه
bores U قطر داخلی لوله اسلحه
caliber U قطر داخلی لوله اسلحه
to pack a weapon [colloquial] U اسلحه ای با خود حمل کردن
to be packing [heat] [colloquial] U اسلحه ای با خود حمل کردن
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
hussar U سرباز سواره نظام سبک اسلحه
karate U فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
brigands U سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
judo U فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
brigand U سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
tacit U تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
flatling U زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
flatlings U زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
boresight U میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
big bore U اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
barrel U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
phalanx U دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com